واژگان یک زبان یا گویش به عنوان مواد خام و اصلی هر زبان، نشان دهنده ی فرهنگ، باور و روش زندگی مردمی هستند که با آن سخن میگویند؛ و در این میان، فعلها به سبب بار معنایی که در جمله بر عهده دارند نقش مهمی ایفا میکنند. در گویش مردم بندرخمیر (در استان هرمزگان، 70 کیلومتری غرب بندرعباس)، فعل های ساده ای یافت میشود که در زبان فارسی معیار امروزی، برای آن ها فعل سادهای وجود ندارد. با توجه به ارتباط بین وضع لغت و پیشه و شغل مردمان آن گویش، وجود این فعلها در گویش بندرخمیر میتواند ناشی از کارکرد فراوان آن معنا در زندگی حرفهای مردم بوده باشد که آن ها را به وضع فعل سادهای برای آن واداشته است. این فعلها عبارتند از: پازندن (pāzonden)، چاکیدن (čāhīden)، چانوندن (čānonden)، خاسیدن (xāsīden)، زپندن (zaponden)، شرندن (šaronden)، کرپندن (koroponden)، کرپیدن (koropīden)، گچاردن (gečārden)، مشتن (mošten)، موروختن (morūxten) و هردن (harden).