انعکاس پدیدههای اجتماعی در هنر و ادبیات ـ که یگانه منبع بازگوکنندهی کنشهای اجتماعی است ـ بیش از متون علمی و تاریخی میتواند، بازگویی هر پدیدهی جمعی و انسانی را به صورت آشکار هموار و میسر سازد، بدون آنکه ملاحظات سیاسی و اخلاقی را که بر متون رسمی سایه افکندهاند، در نظر بگیرد. در این میان ادبیات نانوشته و شفاهی و متون شنیداری، بیش از سایر نوشتهها توان آن را دارند که بگویند و حقایقی پنهان را نمایان سازند. یکی از این گونههای ادبی، ترانه به ویژه ترانههای عامه و به تعبیری ترانه های مردمیاند. یکی از شاخصترین این گونهها، ترانههای نصرک است.
سرودههای نصرک یکی از مهمترین متنهای موسیقی روایی و آوازی بندرعباس است که شیوههای زندگی باشندگان این منطقه را در خود منعکس می کند و حوادث تاریخیِ سالهای اخیر قاجاریه، پهلوی اول و یک دهه از حکومت پهلوی دوم را دربرمیگیرد.
این مقاله به شیوهی توصیفی، تحلیلی، کیفی و تفسیری، از لابهلای ترانههای نصرک به بررسی اوضاع و احوال روزگار او و وقایعی که در آن زمان اتفاق افتاده ـ که تاکنون کمتر مطلبی راجع به آن گفته یا بررسی شده ـ پرداخته است. نتیجهی بررسی، بیانگر بسیاری از مسائل تاریخی، اجتماعی و رویدادهایی است که به صورت محدود و پراکنده، در متون تاریخی و اجتماعی مربوط به آن زمان منعکس شده است. بازنمایی اینگونه رخدادها علیرغم بیان عامیانهی آن از زبان نصرک، میتواند زمینهای فراهم کند تا مطالعاتی در حوزه ی انسانی و اجتماعی درباره ی بندرعباس و بخشی از جنوب ایران صورت گیرد.
|